ببينيد بعضی آدمایِ عادی چقدر احساس خوشحالي مي كنند.
اين مش‌ رحیم باغبان است كه از كله سحر يك كلاه حصيري لبه پهن سر گذاشته و
سیگار بسته‌ای ۲۰۰ تومن میکشه.
نگاش كنيد: دستاش را به كمرش زده و راست جلو در باغچه وایساده
و براي مرد کدو فروش تعريف میکنه چه چكمه هايي ديروز خريد.
بخاطرِ چهره دراز و باريكش، مردم اسمش را اسبِ لاجون گذاشتن، رضايت داره و احساس تشخص میکنه.
تو چشماش چيزی از سلطه جويي يا حتي تحقير دیده نمیشه.
او تو باغ انگور، درباره سلطنت بر گیاهان چیزی رو آموخته كه احدالناسي اون رو نمیدونه.

[چخوف- با دخل و تصرف زیاد]