برای من صبح جمعه یا پسینِ سهشنبه یا ظهرِ چارشنبه فرقی نمیکنه.
اینکه ساعت چند باشه همینطور. دیگه اوقات روزانه رو اینطوری تقسیم بندی کردم. شب، روز.
وقتی لامپ اتاق خاموشه و من میتونم لیوان چاییرو رو میز ببینم روزه و وقتی نمیبینم شبه و چراغ رو روشن میکنم.
گذران زندهگی اینطوری راحت نیست. شیرین نیست. آرامش بخش هم نیست. اما سخت و تلخ و ناآروم هم نیست.
بطور مشکوکی امیدوارکننده هست.
سرگرمی این روزای من یه کتابچه جدول سودوکو هست که از یه حراجی کتاب خریدم ۸۰ سنت.
گاهی تو حل کردنش میمونم اما خوب بالاخره یجوری عددای ۱ تا ۹ رو کنار هم میچینم تا درست در بیاد.
پیرمرد آبجوخور همسایم که صبای زود بیدار میشه میره سرِ یخچال تا بطری آبجو تگریشو برداره اونوقته که میفهمم باید آمادهشم برم سرِ کار.
اینکه ساعت چند باشه همینطور. دیگه اوقات روزانه رو اینطوری تقسیم بندی کردم. شب، روز.
وقتی لامپ اتاق خاموشه و من میتونم لیوان چاییرو رو میز ببینم روزه و وقتی نمیبینم شبه و چراغ رو روشن میکنم.
گذران زندهگی اینطوری راحت نیست. شیرین نیست. آرامش بخش هم نیست. اما سخت و تلخ و ناآروم هم نیست.
بطور مشکوکی امیدوارکننده هست.
سرگرمی این روزای من یه کتابچه جدول سودوکو هست که از یه حراجی کتاب خریدم ۸۰ سنت.
گاهی تو حل کردنش میمونم اما خوب بالاخره یجوری عددای ۱ تا ۹ رو کنار هم میچینم تا درست در بیاد.
پیرمرد آبجوخور همسایم که صبای زود بیدار میشه میره سرِ یخچال تا بطری آبجو تگریشو برداره اونوقته که میفهمم باید آمادهشم برم سرِ کار.