- بریم؟
با خودش فکر کرد که اول باید وسایلشو جمع کنه و از همسایها خدافظی کنه و قبضای عقب افتادهی برق و تلفن رو بپردازه و از همه مهمتر به عمه خاتون زنگ بزنه بگه داره میره و بعدشم به نبی خان، همسایه بغلی، بسپاره که به گلدونا آب بده و ...
ولش کن. بریم.
با خودش فکر کرد که اول باید وسایلشو جمع کنه و از همسایها خدافظی کنه و قبضای عقب افتادهی برق و تلفن رو بپردازه و از همه مهمتر به عمه خاتون زنگ بزنه بگه داره میره و بعدشم به نبی خان، همسایه بغلی، بسپاره که به گلدونا آب بده و ...
ولش کن. بریم.