کل جامعه شناسی من خلاصه میشه تو تجربیات مترو سواری آخر شب. بخصوص شبایی که خلوته.
اون لحظه همه آدما خودشون هستن. پیرمرده داره چرت میزنه. دختره ۱۸ ساله داره با موبایلش ور میره.
یه‌دونه زن/دختر ۲۵ یا ۲۶ ساله بدجور حواسش به منه. اینو گذاشتم به حسابی که داره به من پا میده. اما واقعیت اینطوری نبود. اونم داشت درس جامعه شناسیشو مرور میکرد. حتما میگفت این پسره بدجور تو نخ منه.