رفتم تا سر کوچه یه‌کم خرت و پرت بخرم.
دختر کوچولوی ۵ ساله‌ی همسایمون رو دیدم.
سعی کردم با کُلاهم و طرز راه رفتنم یه کم ادای چارلی چاپلین رو در بیارم، بخنده.
نخندید. اون میدونست چارلی خنده‌دار نیست.
فک کنم کیسِ خوبیه واسه ازدواج.