يکی زير يکی رو
يکی زير يکی رو
تو خيالم دارم موھای بلند يه دخترک سياه چشم رو ميبافم.
و دارم فک ميکنم وقتی به آخرش رسيدم چيکار کنم که موھای بافته از ھم باز نشه.
شايد تھش و با يه روبان صورتی بستم.